ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حقیقت در گفتوگو با «ایران» از حضور سینمای ایران در جشنواره ونیز و تورنتو میگوید
نشانههایی برای سرزنده بودن سینمای ایران
نرگس عاشوری
خبرنگار
خردادماه امسال که اسامی منتخبان سال ۲۰۲۰ جشنواره فیلم کن اعلام شد جای خالی فیلمهای ایرانی خیلی هم برایمان سؤالبرانگیز نبود. اگر چه سینمای ایران معمولاً در این جشنواره حرفی برای گفتن داشته و حضورش تأثیرگذار بوده؛ اما فارغ از غوغاسالاری ویروس کرونا و لغو جشنواره (قرار است فیلمها با برچسب کن ۲۰۲۰ در شماری از جشنوارههای تراز اول سینمایی به روی پرده بروند) افول بخت ستاره سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی یکی، دو سال اخیر این اشتیاق و توقع را در علاقهمندان سینما تقلیل داده بود که منتظر حضور پرافتخار سینمای ایران در مجامع بینالمللی باشیم. اگرچه آخرین موفقیت سینمای ایران مربوط به برلیناله 2020 است که محمد رسولاف خرس طلایی هفتادمین دوره این جشنواره را کسب کرد که آن فیلم هم البته مسائل خاص خودش را داشت. اما در یکی، دو سال اخیر سینمای ایران حضور موفق و پرباری را در جشنوارههای الف جهانی تجربه نکرده است. هفته گذشته اما اعلام حضور فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی در بخش مسابقه(شیر طلایی) و «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «دشت خاموش» احمد بهرامی در بخش افقهای هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز امیدوارمان کرد که سینمای ایران خیزی دوباره برای حضور در جشنوارههای معتبر جهانی برداشته است. تکمله این امیدواری اعلام حضور دو فیلمساز زن سینمای ایران در جشنواره فیلم تورنتو بود. چهلوپنجمین دوره این رویداد سینمایی میزبان دو فیلم «بندر بند» به کارگردانی منیژه حکمت و «خط فرضی» به نویسندگی و کارگردانی فرنوش صمدی خواهد بود. به همین بهانه در گفتوگویی با محمد حقیقت، منتقد و کارشناس سینما در فرانسه درباره فرضیه رویگردانی جشنوارههای جهانی از سینمای ایران و یا پررنگ شدن امیدها به ادامه حضور موفق در مجامع بینالمللی گفتوگو کردهایم.
سال گذشته به طور متوسط روزانه دهها خبر از حضورهای بینالمللی سینمای ایران در جشنوارههایی شنیده شد که فاقد وجاهت حداقلی بودند. بر خلاف کثرت این اخبار اما خبرهای امیدوارکننده درباره موفقیت سینمای کشورمان در مجامع جهانی و بخصوص جشنواره الف جهانی کمتر شنیده میشود. آیا این عدم موفقیت را میتوان حاصل شانس یا اتفاق عنوان کرد یا باید آن را نشانههایی معنادار تعبیر کرد؟
همانگونه که اغلب دستاندرکاران حرفهای سینما درجریان هستند، بیش از هزارها جشنواره کوچک و بزرگ، (کم اهمیت)، (کمی با اهمیت) و حدوداً 10تایی هم (بسیار با اهمیت) امروزه در سراسر دنیا فعالیت دارند. کشورهایی که شدیداً در زمینه تولید فیلم و بویژه آثار با ارزش فعال هستند، چندان زیاد نیست. سینمای ایران که گاه برخی ازافراد درباره «حضور بینالمللی» آن بسیار اغراق میکنند و هر خبر جزئی را با آبوتاب منتشر میکنند (که ما امسال مثلاً 1024 حضوربینالمللی داشتهایم!!) باعث توهم در اذهان عمومی شدهاند و در این شلوغ بازی سخت مقصر هستند. اما جدا از این، امسال سینمای ایران توانست با «شیطان وجود ندارد» اثر محمد رسولاف - خرس طلای- جشنواره برلین را بهدست آورد، که افتخارآمیز است، هرچند این اقبال را به حساب مصلحتهای سیاسی هم گذاشتند. در همین جشنواره برلین در بخش جنبی فروم نیز «نامو»(بیگانه) اثر نادر ساعیور، اثر واقعاً خوبی بود و شروعی قابل قبول برای این فیلمساز به حساب میآید. متأسفانه در جشنواره کن، فیلمی از ایران پذیرفته نشد، اگرچه چند اثر قابل توجه از جمله «شیرجه بزرگ» کریم لکزاده و «پوست» برادران ارک و غیره پیشنهاد شده بود. درماه سپتامبر2020 با حضور سه فیلم «خورشید» مجید مجیدی در مسابقه و «دشت خاموش» از احمد بهرامی و «جنایت بیدقت» اثر شهرام مکری در جشنواره ونیز، نشان خوبی از سرزنده بودن سینمای ایران وجود دارد و باید آن را به فال نیک گرفت البته درجشنوارههای دیگر مثل تورنتو «بندر بند» منیژه حکمت و «خط فرضی» فرنوش صمدی نیز از ایران خوشبختانه پذیرفته شدهاند.
با این نظریه موافق هستید که خورشید سینمای ایران در جشنوارههای جهانی افول کرده و کشورهای دیگر مثل کرهجنوبی جای ایران را در سینمای جهان گرفته است؟ آیا تولیدات دو سال اخیر سینمای ایران به لحاظ کیفی، ظرفیت رقابت با فیلمهای دیگر کشورها را دارا بودهاند.
سینمای هر کشور و منطقهای، مثل اروپای شرقی، امریکای لاتین و آسیا، همیشه نتوانستهاند هرسال بهطور یکنواخت تعدادی فیلمهای قابل توجه تولید کنند، از سینمای ایران هم نمیتوان توقع داشت که هرساله فیلمهای مهم و باارزشی به یک اندازه تولید کند. بستگی به شرایط اجتماعی، اقتصادی و غیره هم دارد. شرکت در جشنوارهها یک بخش قضیه است؛ اما اینکه فیلمهای سینمای ایران در بازارهای بینالمللی به فروش میرسد، مسأله دیگری است. دنیای بسیار سختی است و رقابت نیز بسیار پیچیده. بسیاری از فیلمهای ایرانی که به جشنوارههای ریز و درشت راه پیدا میکنند، الزاماً پخشکننده پیدا نمیکنند و چه حیف. امروزه که مسأله ویروس همهگیر کرونا هم پیش آمده، مشکلات فروش یک فیلم را چند برابر کرده است. در فرانسه، بسیاری از سالنها بستهاند. در دیگر کشورها مشکلات به همین شکل است و فعلاً خریداران چندان رغبتی برای خرید فیلم ندارند.
در یک بازنگری تاریخی آیا میتوان ریشه این مشکل را صرفاً در تولیدات سینمای ایران جست و جو کرد. عرضه و بازاریابی بینالمللی فیلمها و پخش کنندههای بینالمللی سینمای ایران چقدر در دیده شدن این آثار تأثیر دارند؟ و آیا پخشکننده بینالمللی سینمای ایران بدون حمایت مدیران سینمایی، میتوانند بار اصلی حضورهای کیفی در عرصههای بینالمللی را به دوش بکشند.
وقتی دولت دخالتهای گوناگون برای ساخت یک فیلم انجام میدهد، به خلاقیتهای فیلمسازان ضربه میزند. نمیشود از یک طرف بگویید فیلم خوب و باارزش بسازید تا درجهان گل کند و بتوانیم آن را هم بفروشیم و ازسوی دیگر دائم ممانعتهای گوناگون برای خلق آثار با ارزش ایجاد کنیم. در بسیاری از کشورهای جهان دولتها از بودجه خود که از جیب مردم آن در میآید یا از نفت و غیره پشتیبانی میشوند، وظیفه دارند در خدمت فرهنگ باشند و کمک کنند و سینما هم یکی از اساسیترین آنهاست. اگر کمکی به فیلمسازان میکنند، نباید منت سر آنها بگذارند. برای معرفی و پخش فیلمهای ایرانی در صحنه بینالمللی، خوشبختانه شرکتهای خصوصی در ایران وخارج از آن، که دانش این کار را دارند امروزه وجود دارند که بسیار هم زحمت میکشند. اما به نظر من باید حداکثر درصدی که از تهیهکننده طلب میکنند، 20 درصد بیشتر نباشد. درسالهای دور که من تا حدی این کار را انجام میدادم 10 درصد دریافت میکردم وگاه هم پیش آمده بود که رایگان این کار را کرده بودم. وقتی میشنوم که فلان پخشکننده ایرانی 35 درصد و گاه 40 درصد میخواهد از تهیهکننده بگیرد، شخصاً آن را درست نمیدانم.
فارغ از مسائل سیاسی و تحریمها، عمده دلیل رویگردانی و قهر رویدادهای مهم سینمایی جهان با سینمای ایران را چه میدانید؟
بهنظر من قهری وجود ندارد. همه جا اشباع شده است، جا برای همه نیست!
بهنظر میرسد سینمای مستند کشورمان در مسیری معکوس با سینمای داستانی، در دو سال اخیر حضور موفقتری در جشنوارههای جهانی را تجربه کرده است. دلیل دیده شدن آثار مستند در مجامع بینالمللی را چه میدانید؟
سینمای مستند اگرچه محدود دیده میشود، اما کنجکاوان خوبی دارد. اگرچه تعداد آنها بسیار کم است.
با توجه به بضاعت سینمای ایران که بخشی از آن در ویترین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد و برخی هم به خاطر مسائل مختلف از این رقابت بیرون ماند و همچنین آثار دردست تولید سینمای ایران از جمله فعالیت فیلمسازانی چون اصغر فرهادی و وحید جلیلوند چقدر میتوان به حضور موفق سینمای ایران دلخوش کرد.
درایران فیلمسازان خوب زیاد هستند. فقط نباید روی دوسه نفر فوکوس کرد. به دیگران برمیخورد و صحیح نیست البته که اصغر فرهادی و وحید جلیلوند، فیلمسازان خوبی هستند و قابل احترام، اما یادمان باشد که گویا سال گذشته حدود 170 فیلم در ایران تولید شده و استعدادهای خوبی بین آنها بخصوص در میان سازندگان فیلم کوتاه دیده میشود. با گنده کردن یکی، دواسم، دیگران را درحاشیه قرار ندهیم.
دوران درخشش سینمای ایران در جشنوارهها سپری شده است؟
قلههای فتح نشده، بازارهای کشف نشده
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
بیانصافی است اگر نپذیریم پیروزی انقلاب اسلامی در معرفی سینمای ایران و دیده شدن آن در محافل بینالمللی نقش و تأثیری بزرگ داشت. حذف دو عنصر خشونت و مسائل جنسی از سینمایی که بعد از انقلاب متولد شد، وجوه انسانی را در فیلمهای سینمایی پررنگ کرد. در پرتو سیاستگذاری مدیران سینمایی در دهه شصت و هفتاد و بهدنبال حمایت آنها از چهرههایی همچون مجید مجیدی برای دیده شدن در ویترینهایی بزرگتر، سینمای ایران در جهان و بویژه جشنوارههای معتبر کشف شد و قدر دید. عباس کیارستمی ستاره این جشنوارهها در آن مقطع، سالهای قبل از انقلاب فیلمسازی را شروع کرده بود، اما دوران اوج او زمانی رقم خورد که مخاطبان جهانی، مبهوت نگاه انسانی او در فیلمهایی شدند که تصویری تازه از زندگی، رنجها و شادیهای انسان معاصر مقابل دیدگان تماشاگرغربی ترسیم میکرد. درخشش کیارستمی به تولد نسلی از فیلمسازان مقلد سبک او منجر شد که هرگز موفقیت او را در جشنوارهها تکرار نکردند، بعضی از آنها اعتباری اندک داشتند اما اغلب به سرعت فراموش شدند و به حاشیه رفتند. در دهه نود، در حالی که نقش مدیران سینمایی در کشف استعداد و معرفی سینماگران ایرانی به جشنوارهها به حداقل رسیده بود، اصغر فرهادی نام ایران را دوباره در جشنوارهها بر سر زبان انداخت. فرهادی که پیش از مطرح شدن در محافل بینالمللی، در ایران کشف و ستایش شده بود مانند کیارستمی، بیش از هرچیز محصول نبوغ، تلاش و اراده فردی بود.
فرهادی توانست دو بار رؤیای بزرگ دریافت اسکار را برای دوستداران سینما در ایران، محقق کند. امتیاز سینمای فرهادی این است که به الگوهای سینمای قصهگو و پرمخاطب وفادار است و تصویری که از ایران ارائه میدهد آکنده از نکبت، بدویت و محرومیت نیست. فیلمهای فرهادی، معمولاً دغدغههای طبقه متوسط را روایت میکنند و تصویر تحریف شده و ناقصی را که بعضی فیلمها از «تمام ایران» برای مخاطب غربی ساختهاند تغییر میدهد. در همه دورهها بعضی سینماگران به واسطه مضامین سیاسی فیلمها و نه ارزشهای آثارشان گل سرسبد جشنوارهها بودهاند. این سینماگران متوسط یا زیرمتوسط سوار بر موج رویدادها و بحرانها، توانستهاند جوایزی از جشنوارهها به دست بیاورند اما این دیده شدنها، دلیلی بر کیفیت آثار یا استعداد آنها نیست. متأسفانه تیتر شدن این موفقیتها و تحلیلهای یک سویه و نادرست، ارزش دیده شدن در جشنوارهها را هم مخدوش و کمرنگ میکند. نکته مهم دیگر، این است که همه ظرفیت سینمای ایران که میتواند خارج از کشور، شناخته و تحسین شود در فیلمسازان خلاصه نشده، بازیگران و تکنیسینهای سینمای ایران عیار بالایی برای مطرح شدن در فضاهای حرفهای بینالمللی دارند.
سینمای ایران، میتواند پس از پشت سر گذاشتن تجربههای چهل سال گذشته با توجه به تجربههایی که کشورهای مختلف در ورود به بازارهای جهانی داشتهاند، راههایی تازه بپیماید. میشود مثل کره جنوبی به وجه صنعتی سینما پرداخت، به رقابت در اکران فکر کرد یا مانند ترکیه و کلمبیا در زمینه سریالسازی نیازسنجی و بخشی از مردم جهان را با خود همراه کرد. سینمای ایران با همه انتقادهایی که میتوان به آن داشت، واجد ارزش، ظرفیت و دارای ستارگانی است که فراتر از این مرزها کارکرد دارند.
ونــیــزیهــا
شیر ونیزی و «خورشید» مجیدی
رضا صائمی
منتقد سینما
در نشست رسانهای فیلم «خورشید» در جشنواره سال پیش گفتم این فیلم طلوع دوباره مجیدی است و حالا راهیابی این فیلم به جشنواره ونیز نشان میدهد که درخشش این فیلم آغاز شده است. حضور در ونیز هم فرصت دوبارهای برای نامآوری مجید مجیدی و هم یادآوری سینمای ایران در عرصه بینالمللی است که بعد از چند سال که سینمای ایران را با نام اصغر فرهادی در جهان معتبر کرد این بار با «خورشید» و مجید مجیدی این موفقیت تکرار شود. «خورشید» یادآور روزهای خوب مجید مجیدی است که این بار به معضل کودکان کار پرداخته و میتواند نگاه جهانیان را به خود جلب کند. «خورشید» قصه و روایت سادهای دارد و با زلالی و خلوص دنیای کودکانه آمیخته و این میتواند هر مخاطبی را از هر کجای دنیا با خود همراه و همدل کند. بازیهای خوب بازیگران کودک و نوجوان که برخی از آنها واقعاً کودک کار هستند از جمله امتیازات و نقاط قوت فیلم است که پیشبینی میشود نگاه داوران و تماشاگران در جشنواره ونیز را جلب کند. مجیدی با فیلم «بچههای آسمان» جزو پنج نامزد نهایی دریافت بهترین فیلم خارجی زبان اسکار ۱۹۹۸ بود و نخستین کارگردان ایرانی است که نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. اینک بار دیگر این فرصت برای او پیش آمده تا در جشنواره ونیز بر اعتبار سینمای ایران بیفزاید. فیلم او به بخش اصلی جشنواره راه یافته و در کنار بازیگران کودکش، یک علی نصیریان فوقالعاده دارد که میتواند پشتوانه محکمی برای این فیلم باشد. شناخته بودن خود مجید مجیدی در جشنوارههای بینالمللی هم امتیاز دیگری است که میتواند امید درخشش «خورشید» را بیشتر کند. فیلمهای او در جشنوارههای معتبری چون «برلین» و «مونترال» جایزه گرفتهاند. رضا ناجی برای بازی در «آواز گنجشکها» از جشنواره فیلم برلین جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. امید به اینکه شیر ونیز به «خورشید» برسد.
شناسنامه
فیلم «خورشید» راوی داستان چند نوجوان است که سودای یافتن گنج در سر میپرورانند و برای تحقق آن به مدرسهای که گنج در آن پنهان شده میروند، غافل از آنکه دست روزگار سرنوشت دیگری را برایشان رقم زده است. فیلمنامهنویس: مجید مجیدی و نیما جاویدی/ بازیگران: علی نصیریان، جواد عزتی، طناز طباطبایی، صفر محمدی، علی غابشی و روحالله زمانی
سینما مهمتر از سیاست
پرویز جاهد
منتقد سینما
در روزگاری که ویروس کرونا، سینمای جهان را به انفعال کشانده، فیلمسازان را بیکار و خانهنشین و سالنهای سینما را سوتو کور کرده، برگزاری جشنواره فیلم ونیز، مثل یک معجزه میماند. نشان میدهد سینما هنوز زنده است و به چهره اهریمنی کرونا پوزخند میزند. خبر خوشحالکنندهتر اما پذیرفته شدن چند فیلم ایرانی در بخشهای مختلف این جشنواره است از جمله فیلم جدید شهرام مکری با عنوان «جنایت بیدقت» که در بخش افقها به نمایش درمیآید. مکری، چهره آشنایی برای ونیزیهاست و قبلاً نیز در سال 2013 با فیلم «ماهی و گربه» در این جشنواره شرکت داشت و جایزه ویژه بخش افقهای آن را دریافت کرد. متأسفانه هنوز فیلم جدید مکری را ندیدهام اما ظاهراً این فیلم نیز همانطور که از عنوانش برمیآید، همانند کارهای قبلی این فیلمساز، مایههای جنایی و معمایی دارد و گویا در قالب فیلم در فیلم است و میتوان حدس زد که تجربه متفاوتی در سینمای ایران باشد چرا که مکری اصولاً فیلمسازی تجربهگرا است و هر دو فیلم قبلیاش یعنی «ماهی و گربه» و «هجوم»، تجربههای متفاوت و جسورانهای از نظر فرم و ساختار روایی در سینمای ایران بودهاند. سینماگری که گرایشهای سینه فیلی (عشق به سینما) دارد و با رویکردی فرمالیستی و سبکپردازانه به سینما نگاه میکند. حضور دوباره مکری در جشنواره فیلم ونیز نشان میدهد که مسئولان این جشنواره برخلاف جشنوارهای مثل برلین، بهدنبال هیاهو و جنجال سیاسی نیستند و در سینمای ایران تنها دنبال فیلمهایی نمیگردند که رنگ و بوی سیاسی یا تمهای حقوق بشری داشته باشد و احتمالاً سینما برایشان مهمتر از سیاست است. از طرف دیگر، نمایش بینالمللی فیلمهایی از جنس فیلمهای مکری، نشان میدهد که سینمای ایران، تنها در فیلمهای اجتماعی شعارزده یا سینمای مینیمالیستی ساده و اگزاتیک خلاصه نمیشود بلکه گرایشهای متفاوتی در این سینما هست که برای دوستداران سینمای ایران در سطح جهانی میتواند قابل توجه و جذاب باشد.
شناسنامه
«جنایت بیدقت» مضمونی مرتبط با سینما دارد و درباره تماشاگرانی است که قبل از شروع اکران فیلمی درباره آن حرف میزنند و با شروع نمایش بر پرده سینما، ماجرا شکل جدیدی به خود میگیرد. فیلمنامهنویس: شهرام مکری و نسیم احمدپور/ بازیگران: بابک کریمی، سیاووش چراغیپور، محمد ساربان، فریبا کامران، ابوالفضل کاهانی، راضیه منصوری و گلنوش قهرمانی.
مؤمن به راهش
احسان عبدیپور
کارگردان و فیلمنامهنویس
من خیلی اصرار کردم که: این فیلمنامه رو حالا بیخیال شو.... بذار بعدترها بسازش!
منظورم همین «دشت خاموش» است و همین که امسال ونیز شرکت میکند. قصد ذهنیم این بود که این بار، فیلمی کمی رایجتر بسازد، صاحب امکان و لجستیک بشود در سینما و بعد برود پی خواستهها و سلیقه کاملاً فردیاش و او تنها کاری که کرد این بود که ابداً به حرفم توجهی نکرد و نطفه یا ذات قضیه در همین مواجهه و تمرد نهفته است. ما حدود شانزده هفده سال عمر رفاقت مان است، رفاقت بسیار صمیمی. احمد بهرامی، بیاینکه سربگرداند ببیند هیجان یا اقبال روزِ سینما یا تماشاگر ایرانی متوجه کدام گونه یا دسته فیلم هاست، مستمراً و مستقلاً سلیقه و نگاه خودش را پیش گرفت. مسلم است اولین چیزی که چنین نگاه مستقلی را در گوشه رینگ مشت باران میکند، تنگنای مالی است، یا درستترش تنگناهای مالی، حتی این توجیهکنندهترین اهرم روزگار هم این پسر را به تشکیک یا تبدیل نکشاند. چشمانداز و نگرشی داشت، که قابل تبدیل نبود. آن سکانس شروع این نوشتار، معنای عملگرایانه این شرح و بسطهایی است که دارم میدهم. باید از کلمه جادویی استمرار حرف بزنم حالا. استمرار، نتیجه یکم ایمان است و احتمالاً صبر دومینش. خوشحال و دلخوشم از اینکه یک جریانِ اصیلی که در هیابانگ و معرکه فضای سینمای ایران حالا حالاها جا و شانس دیده و درک نمیشد، با اهرم جشنواره ونیز برملا شود. این امکانی است که خیلی وقتها جشنوارههای خارجی، به آشفتگی داخلی دادهاند. کمی طمأنینه، کمی متانت و کمی پرهیز از سوءگیری بازار و ارگان و بازیهای آنطرف پرده. برای رفیقم احمد بهرامی خوشحالم که آنقدر به راهش مؤمن بود که هیچ ترقهبازی و فشفشه نگاری، سرش را نچرخاند و حواسش را پرت نکرد. امیدوارم با دست پر برگردد و در این سال ساکت و بیسوسو، شمعی افروخته شود بالاخره.
شناسنامه
فیلم «دشت خاموش» داستان لطفالله مردی تنهاست که بهعنوان پیشکار در یک کوره آجرپزی کار می کند و رابط میان صاحب کوره و کارگران است. صاحب کوره روزی همه کارگران را جمع کرده و خبری را به آنها میدهد که زندگی همه کارگران را دچار دگرگونی میکند. فیلمنامهنویس و کارگردان: احمد بهرامی/ بازیگران: علی باقری، فرخ نعمتی، مهدیه نساج، مجید فرهنگ و تورج الوند.
فیلمساز زنی که در حرفهاش جدی است
احمد طالبینژاد
منتقد سینما
در میان بیش از 50 فیلمساز زنی که نامشان در تاریخ سینما ثبت شده، برخی دارای هویت و تشخصی هستند که میشود آنها را در رده فیلمسازانی با نگاه ویژه قرار داد. منیژه حکمت از همین دست فیلمسازان است که با «زندان زنان» که به اعتقاد من بهترین فیلم او و از بهترینهای چهار دهه اخیر سینمای ایران است، «سه زن» و «جاده قدیم» خود را بهعنوان فیلمسازی جدی که صاحب نگاه و دغدغه است و نسبت به مسائل زنان و موقعیت زنان در جامعه مردسالار تفکر دارد، مطرح کرد. این تفکر میتواند فمینیستی یا مستقل باشد. او در مقایسه با رخشان بنیاعتماد و پوران درخشنده در زمره فیلمسازانی است که در آثارش گرایش فمینیستی کمابیش مشهود است. در عین حال ما با فیلمسازی مواجهیم که کارش را بلد است و میتواند از پس موضوعاتی که انتخاب کرده، بربیاید. اگرچه فیلمهای او به غیر از «زندان زنان»، عموماً از فیلمنامه لطمه خوردهاند اما در اینکه منیژه حکمت کارگردان، کاربلدی است تردیدی نیست، میشود به او توصیه کرد که با دغدغههای شخصیت قصهاش طبق تعبیر فمینیستها بهعنوان جنس دوم نگاه نکند بلکه بهعنوان یک انسان برخورد کند؛ همان چیزی که در آثار رخشان بنیاعتماد شاهد هستیم و آدمهایش را از آحاد جامعه به دل قصههایش میآورد و اگر سراغ زنان میرود آه و فغان از مظلومیتشان سر نمیدهد، بالعکس تهمینه میلانی که زن در آثارش اسیر چنگال موجود بیرحمی بهنام مرد است و هر چه بر سر زنان ایرانی میآید به خاطر مردهای جامعه است. در این میان برخی سعی میکنند بیطرفانه قضاوت کنند مثل نیکی کریمی که در فیلم اولش روی خط باریک حرکت میکند. در این سالها تعداد بانوان فیلمساز به شکل معناداری افزایش پیدا کرده که اغلب هم مورد حمایت هستند. این مطلوب حکومتهای دنیاست که آمار قابل توجهی از تعداد فیلمسازان زن ارائه کنند. در کشور ما این تعداد اگر با امریکا برابری نکند، کمتر نیست و از کشورهای اروپایی قطعاً بیشتر است. این ویژگی از یک سو افتخارآمیز است و از یک سوی نگرانکننده. چرا که اغلب فقط یک فیلم ساختهاند یا تنها یک فیلم موفق در کارنامه دارند. منیژه حکمت اما باوجود تمام مسائل و مشکلات با احتساب فیلم اخیرش «بندر بند»، 4 فیلم کارگردانی کرده و در حوزه تهیهکنندگی هم بیش از اینها فعال است. او در حرفهاش جدی است. به امید اینکه همچنان به حرکتش در این مسیر ادامه دهد.
شناسنامه
«بندربند» ساخته منیژه حکمت فیلمی جادهای، پر از چشم اندازهای به یاد ماندنی و مملو از موسیقی در میان سیل خانمان برافکن در ایران است که در نمایش افتتاحیه جهانی، در بخش سینمای معاصر جهان در جشنواره تورنتو به روی پرده میرود. رضا کولغانی، امیرحسین طاهری، مهدیه موسوی و پگاه آهنگرانی، بازیگران این فیلم هستند.
مصمم در مسیر فیلمسازی
هایده صفییاری
تدوینگر و از اعضای آکادمی اسکار
اولین بار فرنوش صمدی را در جشنواره کن 2016 دیدم. من با گروه فیلم «فروشنده» همراه بودم و او نامزد نخل طلای بهترین فیلم کوتاه کن برای فیلم «سکوت» بود. فیلمی که بسیار دوستش دارم و بهعنوان اولین فیلم کوتاه مستقل -خانم صمدی پیشتر برای نویسندگی مشترک فیلم کوتاه «بیشتر از دو ساعت» با علی عسگری در سال 2012 باز هم کاندید نخل طلای کن بود- نوید یک فیلمساز خوشقریحه و خلاق را میداد. در همان سفر و میهمانی بعد از جوایز، سلیقه و دقت در رفتار و ظاهرش توجه مرا جلب کرد. دو سال گذشته برای مسترکلاسی به جشنواره لینز اتریش دعوت شدم که خانم صمدی بهعنوان داور جشنواره و برگزارکننده مسترکلاس کارگردانی فیلم کوتاه در آنجا حضور داشت. این سفر و هتل مشترک باعث آشنایی بیشتر ما شد و من از دوستی و معاشرت با جوانی که اینطور مصمم و با عشق مسیر فیلمسازی خود را با دقت و جدیت دنبال میکند خیلی لذت بردم. پذیرش و عضویت او در اکادمی اسکار باعث افتخار است و تداوم موفقیتها و حضور پررنگش در داخل و خارج از ایران نشان از تصادفی نبودن فیلم خوب اول است. باعث خوشحالی است که بعد از پایان تحصیلش در ایتالیا به ایران برگشته و کارش را ادامه داد. چند ماه پیش شنیدم که اولین فیلم بلندش «خط فرضی» را کلید زده و تا جایی که میدانم داستان یک معلم مدرسه بهنام سارا را روایت میکند که قرار است با همسر و فرزندش برای عروسی به شمال ایران بروند ولی همسرش بهدلیل مشکلات به این سفر نمیرود. همچنین چند روز پیش خبردار شدیم که فیلم بهعنوان یکی از دو فیلم ایرانی حاضر در جشنواره مهم تورنتو، در بخش مسابقه است. ندیده میدانم او خوب فیلم میسازد و مطمئن هستم ما در آینده شاهد موفقیتهای روزافزون یکی دیگر از بهترین فیلمسازان زن کشورمان خواهیم بود. به امید خدا.
شناسنامه
«خط فرضی»، اولین فیلم بلند فرنوش صمدی بعد از کارگردانی و نویسندگی چند فیلم کوتاه موفق است. سحر دولتشاهی، پژمان جمشیدی، حسن پورشیرازی و آزیتا حاجیان، بازیگران اصلی این فیلم به تهیهکنندگی علی مصفا هستند. این فیلم در قسمت اصلی جشنواره تورنتو ۲۰۲۰ به نمایش درخواهد آمد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
نشانههایی برای سرزنده بودن سینمای ایران
-
قلههای فتح نشده، بازارهای کشف نشده
-
ونــیــزیهــا
-
فیلمساز زنی که در حرفهاش جدی است
-
مصمم در مسیر فیلمسازی
اخبارایران آنلاین